عاشقانه ها

۱۹ تیر ۱۳۹۴

شبنم عشق

شبنم عشقاز اسمان جدا شد وبزمین امد وقتی خواست بر گونه ی یاس و رازقی بچکد ووقتی خواست گل سرخ را از خواب ناز بیدار کند از آسمان اجازه گرفت، لیکن بغضی گلوی آسمان را فشردکه […]
۱۹ تیر ۱۳۹۴

عاشق که باشی

عاشق که باشی مجرمی و عروسکهای باران که از شاخه های نیمه خشک پاییز آویزند از میان قاب خیس پنجره به حادثه ات می خندند آنقدر متهم که دعایت به گوش اطلسی ها نمی رسد و […]
۱۳ تیر ۱۳۹۴

ازخودکه می گریزی،

ازخود که می گریزی، ژرفنایی می ایستد دربرابرت وحادثه هایی، که قرن هارادرآشوب فروبرده ست. ازخود که می گریزی، میان آب وآتش غلت می زنی وهراتفاقی می تواند بیافتد ناگاه: کبوتری برشانه ات می نشیند، شاعرمی […]
۹ تیر ۱۳۹۴

یکی بود واو بود

یکی بود واو بود .., .من فکر می کردم همیشه هست یکی نبود وانی که نبود من بودم …..اخر هیچوقت نبودم ولی میخواستم باشم..با که نشد  برای نبودن که . . .همیشه لازم نیست راه دوری […]
۶ تیر ۱۳۹۴

بیچاره آدم

بیچاره آدم…عاشق بودعاشقی صادق بود مثل منکه بخاطر عشق حوابهشت را هم بهشتدیگر ادم عاشق  که  پیامبر خدا هم بود نمی دانست که حوا ..بعد چندی هوائی می شود . وبا شیطان همدمو    او را رها […]
۵ تیر ۱۳۹۴

تمرین سکوت

خیره به من..با همان چشمانی که یکروز  نغمه عشق میخواند تمرین سکوت می کنیمی ترسی از آواز شدن..نتهای قلبتاما دیریستترانه تو را از برم خوب منآنگاه که میان کشمکشباید و نباید هادلت را میان چشمهایتجا گذاشتیانگاه […]
۲ تیر ۱۳۹۴

آزادی شهامت میخواهد ،…..

قناری،… در کنج قفس گوشه ایوان ،….در خروش خوشایند آرزوهایش غوطه میخورد و به رویا فرو رفته بود ،…چون شاهین بر فراز دشت در جولان بود و ابهتش را به رخ کبوتران می‌‌کشید ،…. با آواز […]
۳۱ خرداد ۱۳۹۴

یاد گرفته ام

همه چیز را یاد گرفته ام !یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریمیاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنمتو نگرانم نشو !!همه چیز را یاد گرفته ام !یاد […]