وقتی می بینم در خیابانهای تاریک شبجفت ها پیوسته با تردیدیکدیگر را ترک می گویندودر خیابانهای سرد شبجز خداحافظ خداحافظ صدائی نیست دلم می شکند …ویک چرای بزرگ به وسعت اسمانها ..چرا؟؟؟؟ ولی خداوند را سپاس […]
مامی خواستیم..بله من وتو ما می خواستیمفصل ها را به هم تعارف کنیمبهار رابه پیراهن هم بپاشیمبه دکمه های بسته زمستان بخندیمو کسی سر در نیاوردکه گنجشک هادست های تو رابیشتر از درخت های عصر دوست […]
دلـت به ماندن نبود ..رفتی ???بـرو…..،عشـق كه گـدايي نـدارد.يادت نيست مگر؟…اين نذر مـن بود، این قول من بود كه كوه شومو پاي نبودنهايت بمانم…..مردانه قول داده ام ومردانه هم ماندمولی تو نفهمیدی .وهرگز هم نخواهی فهمید […]
دلي که عاشق باشد اندوه داردودلی که اندوه داشته باشد نياز به شانه داردنه نصيحتمهربانی میخواهدنه پند..نه مصلحت نوازش میخواهد ..نه تشر همدل میخواهد نه معلم اخلاق باید اور را زیر چتر خود گرفت نه اینکه […]
از کسی که نمی شناسی…؛وخیال می کنی که می شناسی گاهی بُــتی درست می کنی…بزرگ وزیبا او را به عرش میرسونی تا جائی که خیال میکند براستی انقدر بزرگ است وتو بازهم بزرگش می کنی آنقدر […]