عاشقانه ها

۳۰ شهریور ۱۳۹۲

مرا به افتاب معرفی نکن

مرا به آفتاب معرفي نکنغروب زيباست!در ايستگاه انتظارمي بافم گيسوان ماه را در خيالتا تکبير بوسه ي اذانمي بافم و مي بافمتا قرص ماه تمام شودمي روم تا لبه ي پرچين آفتاببه انتظار غروبي ديگر مي […]
۳۰ شهریور ۱۳۹۲

خزان

دو لب به زمزمه ای باز وبسته شد…. یکدمیکی سلام جدائی ..یکی کلام جدائیدو دل بسینه طپید…. دو چشم گریان شدیکی زشوق جدائی ..یکی ز درد جدائیدو حالت…..ودو نگاه…. دو لرزش ابدیتو شادمان ز جدائی ..ومن […]
۲۰ شهریور ۱۳۹۲

باران

باران می باردبر شیروانی خانه ام وبر تارهای دلم و باز من در پشت پنجره می بینم رؤیای خیس آمدنت را با لباسهائی که در باران خیس شده باشد و باز باران پشت همیشه ی آسمانمی […]
۲۰ شهریور ۱۳۹۲

سیب عشق

دوباره سیب بچین حوای من ! من خسته ام! ازین زمین ..خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند..هرجا با تو باشم بهشت است این سیب ها برای ما ست در آغوش تو ، بهشت جاریستبوسه […]
۲۶ مرداد ۱۳۹۲

تنهائی

چه سخت است هم پاییز باشد.هم ابر باشد.هم باران باشد. هم خیابان خیس اما….. نه تو باشی.… نه دستی برای فشردن باشد.نه پایی برای قدم زدن باشد .نه نگاهی برای زل زدن!!!!!ونه امیدی برای امدن