مترسک!اینقدردستهایت را بازنکناینجا دردیار قهر وکینهبا فرار عشق وشادیدیگرکسی تو را در آغوش نمی گیرد،میدانی اخرایستادگی تنهایی می آوردشاید هم انسان هاخود را گم کرده اند […]
خدای من چراامروز اینجا همه چیز متفاوت شده است…من مدتهاست کوهی را میشناسم،امروز به عظمتش میبالید…مدتهاست جویباری خفته در کابوس مرداب را میشناسمکه امروز حرف از […]