از فراسوی زمان می آییدر فصلِ قحطی شعر و صداو در سپیده دَمی خونینوقتی که کبوترانِ عاشقزیستن رادر پروازی جاودانه جُسته اند .خونِ کبوتراندر ساقه های سبز علف زبانه می کشدو اندیشه ی بیدار جنگلدر زلالِ […]
کیست این پرده نشین کاین همه افسانه از اوستخویش از او دوست ازو دشمن و بیگانه از اوستبه یکی داده جنون…… بر دگری داده خرددانش عاقل از او….. غفلت دیوانه از اوستصبر بر درد…… نه از […]
در خواب دروغین کدام خورشید تعبیر شدمکه جز سوسوی کوچکی از فروغم نمانده؟کدام پنجره با پرده های سیاه تبانی کردکه پنهان شدم از خود؟کجای این شهر زنده به گورم کردندکه هیچ کوچه ای به نامم نیست؟من […]
طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردمنه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردممثال باغبانانم نهاده بیل بر گردنبرای خوشه خرما به گرد خار می گردمنه آن خرما که چون خوردی شود بلغم کند صفراولیکن […]
اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود باید بروی پشت پنجره و به آسمان نگاه کنی. آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛آن وقت صدایش کن؛به […]
برای خودت دعا کن!برای خودت دعا کن که آرام باشی. وقتی توفان می آید، تو همچنان آرام باشی. تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد. برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛ آنقدر صبور باشی تا […]
دلم…. نه دروغ های قشنگ!!! نه سکوت تلخ شاعرانه!! نه ادعاهای بزرگ! نه بزرگی های پر ادعا!!!میحواهد فقط کمی عشق .عشق صادقانه میخواهدبی شیله پیله ..بی دوز وکلک بی چتکه ومحاسبه عشق ..فقط عشق ..میدونی که […]
چند این شب و خاموشی؟ وقت است كه برخیزم وین آتش خندان را با صبح برانگیزم گر سوختنم باید، افروختنم باید ای عشق بزن در من، كز شعله نپرهیزم صد دشت شقایق چشم، در خون دلم […]