صفحه اصلی

۲۱ آذر ۱۳۹۲

دمی با هوشنگ ابتهاج

نـشود فـاش کسی آنچه مـیان مـن و تـوست تـا اشـارات نظر نامه رسـان مـن و تـوست گـوش کـن با لـب خـاموش سخن می گـویـم پاسخم گـو به نگاهی که زبان مـن و تـوست روزگاری شـد و […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

دمی با عماد خراسانی

دلـم آشـفته ی آن مـايه ی نـاز اسـت هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی بـاز اسـت هنوز جـان به لب آمد و لب برلب جانان نرسيد دل به جان آمد و او برسر نـاز اسـت هنوز […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

ترس

کدامین چشمه سمی شد ، که آب از آب می ترسد ؟ و حتی ، ذهن ماهیگیر ، از قلاب می ترسد کدامین وحشت وحشی ، گرفته روح دریا را که توفان از خروش و موج […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

شراب زندگی

انگاه که بدانی شراب زندگی کمی تلخ است..ولی نوشیدنی وگرما بخش ونه دور ریختنی…تو… زندگی را فهمیدی ازین شراب تلخ هم میتوان لذت برد اگر تمام شرابها خوش مزه بودند ..چرا نقل وپسته؟شراب های مرد افکن […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

بازنده جنگ عشق

عشقدق الباب نمي کند،مودب نيست ،حرف شنو نيستدرس خوانده نيست ، درويش نيستسربزير نيست ،مطيع نيست… عشق ديوار را باور نمي کند، کوه را باور نمي کندگرداب را باور نمي کند، مرگ را حتی باور نداردمثل […]
۱۹ آذر ۱۳۹۲

سزای سبکسری

“- چشمت، به چشم ما و دلت، پيش ديگري ست، جاي گلايه نيست! كه اين، رسم دلبري ست… ساحل، جواب سرزنش موج را نداد گاهي سكوت، سزاي سبكسري ست
۱۹ آذر ۱۳۹۲

دمی با رهی معیری

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی […]
۱۸ آذر ۱۳۹۲

رقص

برقص چنانکه گویی کسی تو را نمی بیند عشق بورز چنانکه گویی هرگز آزرده نشده ای بخوان چنانکه گویی کسی تو را نمی شنود زندگی کن چنانکه گویی بهشت روی زمین است
۱۸ آذر ۱۳۹۲

ایمان من

من هنوز هم ایمان دارمبـه چشم هـایتکـه روزی کــافرم کردو آغوشی کـه بی جواب گذاشتدنیــایم را٬ کـه امتدادش بـازوانت بودهمان جـایی کـههمه ی زخم های من راشراب چند ساله ی لب های « تـو » مرهم […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

دمی با هوشنگ ابتهاج

نـشود فـاش کسی آنچه مـیان مـن و تـوست تـا اشـارات نظر نامه رسـان مـن و تـوست گـوش کـن با لـب خـاموش سخن می گـویـم پاسخم گـو به نگاهی که زبان مـن و تـوست روزگاری شـد و […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

دمی با عماد خراسانی

دلـم آشـفته ی آن مـايه ی نـاز اسـت هنوز مرغ پرسوخته در پنجه ی بـاز اسـت هنوز جـان به لب آمد و لب برلب جانان نرسيد دل به جان آمد و او برسر نـاز اسـت هنوز […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

شراب زندگی

انگاه که بدانی شراب زندگی کمی تلخ است..ولی نوشیدنی وگرما بخش ونه دور ریختنی…تو… زندگی را فهمیدی ازین شراب تلخ هم میتوان لذت برد اگر تمام شرابها خوش مزه بودند ..چرا نقل وپسته؟شراب های مرد افکن […]
۲۱ آذر ۱۳۹۲

بازنده جنگ عشق

عشقدق الباب نمي کند،مودب نيست ،حرف شنو نيستدرس خوانده نيست ، درويش نيستسربزير نيست ،مطيع نيست… عشق ديوار را باور نمي کند، کوه را باور نمي کندگرداب را باور نمي کند، مرگ را حتی باور نداردمثل […]
۱۸ آذر ۱۳۹۲

ایمان من

من هنوز هم ایمان دارمبـه چشم هـایتکـه روزی کــافرم کردو آغوشی کـه بی جواب گذاشتدنیــایم را٬ کـه امتدادش بـازوانت بودهمان جـایی کـههمه ی زخم های من راشراب چند ساله ی لب های « تـو » مرهم […]