پرده نشین
۲ آبان ۱۳۹۲
پنجره
۲ آبان ۱۳۹۲

قحطی

از فراسوی زمان می آیی
در فصلِ قحطی شعر و صدا
و در سپیده دَمی خونین
وقتی که کبوترانِ عاشق
زیستن را
در پروازی جاودانه جُسته اند .
خونِ کبوتران
در ساقه های سبز علف زبانه می کشد
و اندیشه ی بیدار جنگل
در زلالِ آبی ِ آسمان
تو می آیی
وقتی که دخترانِ سرزمینم
در تپه های دور دست
چیدنِ گلِ سرخی را
به انتطار نشسته اند
و شکوهِ شالیزار زیر باران
از عشق ابدیتی جاودانه می سازد
و من
در اعماقِ ریشه های این خاکِ سرخ
برای کودکانم
از تو و ستاره می گویم .
” مهرداد ایزدی “

1 (5)99 (4)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *