صفحه اصلی

۲۰ آبان ۱۳۹۲

دیوار کاهگلی

حسي زيباتر از بوي ديوارهاي كاهگلي را  مي شناسي…؟؟!!آن هنگام كه نمي از باران …كوچه باغ روياهاي عاشقانه را پر از عطر احساس مي كند…؟!رهگذراني كه […]
۱۹ آبان ۱۳۹۲

باران می خواهم

باران می خواهم پشت تمام هیچکس هایت کسی پنهان شده استچتر می خواهمآسمان مدتی ست نمی پوشاند هوای بارانیم رابرگ می خواهم شاید صدایی لطیف تر […]
۱۹ آبان ۱۳۹۲

لبانی با طعم بوسه

باران را در آغوش می گیرمو خودم را غرق در رویای بدون تو بودن می کنمتو با آغوشی پر از نفس های بهاری به استقبالم می […]
۱۹ آبان ۱۳۹۲

رقص در باران

باران که می بارددوباره عاشقت می شوم…با من و باران برقـص.. با دستهای خیس.. چتر را ببند.. بگذار تــــو هم عآشـق شوی …چون من نکند از […]
۱۹ آبان ۱۳۹۲

باران

باران‌هایی‌ هم هست … که خیست نمی‌‌کنندچشم‌هایی‌ هست … که هرگز نمی بارندمثل سایه ای بی‌ پیراهن می‌ رفت و می‌‌گفتباید مرد باشی‌ که بفهمی در […]
۱۸ آبان ۱۳۹۲

دست هایت

دست‌هایت را به باران گره بزن!رها می‌شوی… دست هایت را بمن بده تا با دوبال در اسمان عشق به پرواز در ائیم.. دستهایت را بمن بده […]
۱۸ آبان ۱۳۹۲

هرزه

هرزه پوييده ايم راههمچون نيلوفري رسته ز لاي و گِلكه نصيب چرخان پروانه ي قايق شد ، آن هم به روزِ نَخُست …!آري ، نصيب ما […]
۱۸ آبان ۱۳۹۲

فراسوی زمان

از فراسوی زمان می آییدر فصلِ قحطی شعر و صداو در سپیده دَمی خونینوقتی که کبوترانِ عاشقزیستن رادر پروازی جاودانه جُسته اند .خونِ کبوتراندر ساقه های […]
۱۸ آبان ۱۳۹۲

درخت سوخته

دستت را به من نمی دهیزمستان تمام نمی‌شود و خورشید پنهان در دست‌هایم هیچ‌وقت طلوع نمی‌کنددستت را به من نمی‌دهیآسمان آبی نیستدرخت‌ها سوخته‌اندو هیچ گلبرگی سرخ […]