دل بستن به سایه هاتاوان سنگینی داردباید همیشه پشت به خورشید بایستیو بدانی که آفتابدر چه ساعتی غروب می کند. .سایه ها مرام عجیبی دارندمی آیندعاشقت می کنندو دمِ غروببه دنبال بی سرانجامیشان می روند. .همیشه […]
شده با ادمهائی برخورد کنی که یه جور خاصند آدمهایی هستند که دلبری نمی کنند…حرفهای عاشقانه الکی نمی زنند…چیز خاصی نمی گویند که ذوق کنی اما عاشقشان می شوی!!ناخواسته دلت برایشان می رود….این آدمها فقط مهربانی […]
انسانم!مهربان چون افتاب ساکت، چون درخت سرو افتاده چون بید مجنون گسترده، چون مزرعه یونجه!لطیف چون باران و بارور، چون خوشه بلوط!گناه کار چون سیب….وزیبا چون گل سرخ عاشق چون خداوند حال باید گفت به جز […]
حتي نسيم ازادی كه از سر جبر زمان ميگذردچون رويابه دشتهايي مي رسد كه آزادي را باور كنند ونه به آدمياني كه در قفس جهل وخرافات شادندوازین شادی خود دلشادند وبجای تدبیر ..تقدیر را می پذیرند […]
خداوند برای گفتن حرفهای بسیار داشت که در بی کرانگی دلش موج میزدو بیقرارش میکرداو عشق را می شناخت وخالق ان بود و آن هنگام دریاها را از اشکهایی که در تنهاییش ریخته بود لبریز میساختبا […]
وقتی که خسته ام خسته از بودن ..نفس کشیدن در دنیای فریب ونیرنگ ولی همچنان عاشق بر داربست تاک کهن سال خانهامخود را به دار میزنمتا دانههای انگور به مرگ من عادت کنند: وانگورها شیرین تر […]
تمام اهالی شهریا در خوابند ..یا با افیون خرافات بخوابشان برده اندیا اگاهانه خود را بخواب زده اند تا نبینند ..نشنوند وشاید هم نفهمنندواینک به تعبیر خواب های خویش مشغولندویا در رویا های خویش غرقوکسی بیداریم […]