تراژدی این نیست که تنها باشی ،بلکه این است که نتوانی تنها باشی. گاهی آماده ام همه چیزم را بدهم تا هیچ پیوندی با جهان انسان ها نداشته باشموفقط من باشم وخدای من
ققنوس ..چیست ؟ققنوس یک پرنده اسطوره ای با دم طلایی و پر وبال قرمز رنگ استکه هزار سال عمر میکند،این پرنده در سال های پایانی عمر خود،آشیانه ای با شاخه های درخت دارچین درست کرده و […]
تمام قاصدک ها، بوی تو را می دهندمی دانم آمدنت نزدیک استایستگاه قطار را گل پوش کرده امراستی ساعت چند می رسی؟به ابرها بگویم همان موقع ببارند..بوسیدنت زیر باران طعمِ شیرینِ عشق می دهد.
خسته ام…روی پلی که توی هیچ نقشه ای نیست راه خانه را گم کرده ام…راه دویدن را..راه رسیدن را وراه زندگی را حتی نفسم نیز راه گلویم را گم کرده نگاهم نیز به مه خیره مانده […]
من از دریا وطوفانش …من از باران وسیلابش نمی ترسممن از کوه ودر ودشت وبیابانش نمی ترسم نه از دیو سپید رستم دستان ..نه از اهریمن وشیطاننه از سالوس وجباران…. نه از بند وغل وزندان…. نمی […]
دوست من چیزی نگو!…اصلا خوشبختی مایل به تکرار هیچ حقیقتی نیست...بگذار برای لرزیدن دل ، بهانه هایم را خوب بلد باشم! برای فراموشی هم……یا نه! اصلا فقط برای درد های من هم جایی بگذار توی چمدانت.و […]