چوکرد لب بمی آلوده ترک باده پرستمبریخت خون جهانی باین بهانه که مستمنه شیخ مید…هدم توبه نه پیر مغان میزبسکه توبه نمودم زبسکه توبه شکستمبعهد سست نکویان نبسته است کسی دلبساده لوحی من بین که عهد […]
چقدر دلم میخواهد گریه کنمچقدر دوست دارم به کوچه برومو از شوق سادگی مردی نان آور.از شتاب شمردن حقوق هفتگی اشکه چند بار میشمرد ..شاید یکی زیاد بشه و از هزاران هزار وسائلی که قرار بودفقط […]
عاشقم .سوخته ام وابگذارید مرالحظه ای با دل شیدا بگذارید مراعاقلان راه سلامت به شما ارزانیمن که مجنونم ورسوا بگذارید مرادل دیوانه عاشق نشود پند پذیربهتر انست بخود وابگذارید مرا
نوش نوش بزم مستان کی به من فرصت دهد تا که قیل و قال عقل یاوه گو را بشنوم من مرید عشقم و افتاده در دام جنون نیستم غافل… که قول فتنه جو را بشنوم گوشه […]
IIچه شبها تا سحر عریان …بسوز فقر لرزیدم چه ساعتها که سر گردان …به ساز مرگ رقصیدم فتادم در شب ظلمت..واستبداد و جهل وخون بقعر خاک پوسیدم همان دهری که با پستی…به قنداق تفنگم کوفت دندانم […]