زندگی رقص نجیبی ستکه از چشمه ی بودن، جاریسترقص یک شاپرک بازیگوشلای یک دسته گل ِ یاس معطر در باغ . . .رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذانکه شبی باد میان من و این […]
کجا پروانه ترسید از حریر شعله پوشیدنکجا شبنم هراسید از شراب نور نوشیدنمن ان کوهم که از دریا من ان ماهم که از ابرها من ان بیدم که از بادها من ان عشقم که از غمها […]
گر چه رو به رویم دریچه ای هست که کلیدش را سهم من ندانستند اما در برابر طوفان حوادث فقط می توانم بر شانه های خسته خودم تکیه کنم تا زمین صدای شکستنم را نشنود برای […]
شبشب من شب عاشقان ،نجواهاي عاشقانه و آنها كه عشق را مي نوازند در نيلبكانشان !شب خيالهاي نازك عشق ! شب روحهاي بي قرار عاشق ! شب بي قراري شوق ،شب عصيان خاطرات عاشقانه . شب […]
زیباییها…….رایگان است...آسمان و باران و شقایق و شبنم….مال آدم هاست…ولی دیگر هیچ کس بدون چتر زیر باران نمی رود....حتی بدون نقاب در کوچه ی مهتاب هم پا نمی گذارد…….…جور دیگر باید دید…….اما…آدمها روی چشمهایشان پرده کشیده […]