کار شیرین به جهان شور بر انگیختن است!عشق در جان کسی ریختن است !کار فرهاد بر آوردن میل دل دوستخواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن……خواه با کوه در آویختن است.رمز شیرینی این قصه کجاست […]
وقتی به تنهایی امباران میریزد!پر میشوم از اتاق کوچک تووخاطراتی که هر غروب در حوالی دلتنگی ام آبتنی میکنند!سالگرد تشیع جنازه ی چشمان من است!در میانه ترین خاور آغوشت!شبگیسویت خواب میریزد بر پلک پنجره!نفس که میزنی!واژه […]
روزگاری است که شیطان فریاد میزند بخدا اگر..ادم پیدا کنید..سجده خواهم کرد میترسم تا ابد هم پیدا نکنم.. گفتم ما هم گشته ایم پیدا نکرده ایم . اگر یافتی من نیز به او سجده خواهم کرد
غمش در نهانخانه دل نشيندبه نازي كه ليلي به محمل نشيند به دنبال محمل چنان زار گريمكه از گريه ام ناقه در گل نشيند خلد گر به پا خاري، آسان برآرمچه سازم به خاري كه در […]
عادت ندارم راز دلم را ،به همه بگويم !اخر راز را به همه نباید گفت راز را باید به راز دار سپرد ومن بیهوده بدنبال سبمرغ وکیمیا نیستم پس خاکش مي کنم زير چهره ي خنـدانم… […]
نگاه کن که نریزد دلی چو باده بدستمفدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستمکنم مصالحه یکسر بصالحان می کوثربشرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم ز سنگ حادثه تا ساغرم درست بماندبوجه خیر و […]