تراژدی این نیست که تنها باشی ،بلکه این است که نتوانی تنها باشی.نگذارند تنها باشی ..گاهی آماده ام همه چیزم را بدهمتا هیچ پیوندی با جهان انسان ها نداشته باشمانسانهای خودخواه ..نامرد وریا کار وفقط من […]
دنگ..،دنگ..ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ.زهر این فکر که این دم گذر استمی شود نقش به دیوار رگ هستی منلحظه ها می گذردآنچه بگذشت ، نمی آید بازقصه ای هست […]
کفشهایم را میپوشم..بندهایش را محکم می بندم کمربندم را هم تا ته محکم میکنم و در زندگی قدم میزنم.. من زنده ام و زندگی..ارزش رفتن دارد..نروی مرده ای !!!! آن قدر می روم تا صدای پاشنه […]
کاری نمی شود کردزندگی یک مهمانی اجباری ستزنیاز آرایشِ زیادبه دلقک ها شبیه شده است زنی دیگرزیرِ حجاببه معصومیتِ از دست رفته اششکلک در می آوردکمی آن طرف ترمردیدر کت و شلوارمردانگی را عکس گرفتو مردی […]
بالاترین قدرت اثر گذاری بر کائناتهماهنگی باضرب آهنگ کائنات است .برای او که بزنی ، برای تو میرقصد کائنات منتظر توست ، تا برایت به زیبایی برقصدساز تو :باور توستتجسم توستشادی توستشکر گزاری توستو تمرکز بر […]
نه! هرگز شب را باور نکردم ..ظلمت را نپذیرفتم نه هرگز زندان را نپذیرفتم ..میله ها را نشمردم وهرگز پرواز را فراموش نکردم … وبه قفس دلخوش نشدم که دانه های از سر تصدق در ان […]
شبیه چه هستم?اسب سپیدی که در دشتی بی انتها می تازدپرستویی که فصل های کوچ را می شناسدآن ماهی آزاد که تن خویش به دریا می سپاردآتشی که میلی به خاموشی ندارددرخت سروی که همیشه سبز […]