عاشقانه ها

۲۴ تیر ۱۳۹۲

مترسک

مترسک!اینقدردستهایت را بازنکناینجا دردیار قهر وکینهبا فرار عشق وشادیدیگرکسی تو را در آغوش نمی گیرد،میدانی اخرایستادگی تنهایی می آوردشاید هم انسان هاخود را گم کرده اند ومترسک شده اند
۲۴ تیر ۱۳۹۲

خدای من چرا

خدای من چراامروز اینجا همه چیز متفاوت شده است…من مدت‌هاست کوهی را می‌شناسم،امروز به عظمتش می‌بالید…مدتهاست جویباری خفته در کابوس مرداب را میشناسمکه امروز حرف از دریا میزد…تفاوت فاحشی است میان لبخند و نیش خند…من امروز […]
۲۴ تیر ۱۳۹۲

برای دوست داشتن تو

برای دوست داشتن توبهانه عاشقی کافی نیستباید در یک صبح گرم تابستانیاز کنار یک رود گذشتخود را به صدای خسته آب سپردکه در دور دست جامانده استپلکهایم را خیس می کنماز نم بجا مانده در یک […]
۲۴ تیر ۱۳۹۲

روزگار جالبی شده

روزگار جالبی شدهسایه ها زودتر از آفتاب میروندوعشقها زودتر از گفتن دوستت دارم ها پایان می پذیرندوبوسه قبل از انکه ربوده شونددر سردی مهتاب جدائی یخ میزنندوزیبائی لبخند عاشقانه با رنگ پولها عوض میشود و هارمونی […]
۲۳ تیر ۱۳۹۲

عشق آغازمی شود

عشق آغازمی شود هردم دروجودمدرست ازآن لحظه ای که مراصدا میزنیآن زمانی که خسته اما شاد به چشمانم خیره می شویمن خستگیت را می خوانم وتو مهربانترازهمیشه می گوییبازهم دوستت دارم تا همیشه