شب قراری است که ستاره ها با ماه برای تماشای بوسه ما….قرار می گذارند وچه زیباست شرم زمین که خو درا بخواب میزند بیا سر قرار مان …بگذار ستاره ها بهم چشمک بزنند وبخندند… ومن وتو […]
اگر تو بیائی برای توقصری خواهم ساختبا مزرعه های مخملین گندمبا حاشیه ای پر از گل های آفتابگردان که در چهار گوش آن گردوئی آبستن روئیده باشدو دخترکان بازیگوش..گوشواره هائی از گیلاس را بر گوشها می […]
من دران باغ گل سرخ با نگاه پر زعشق زیر ان ساقه تر در کنار شاپرک شبنم روی چمن قلب دریائی من عشق را زمزمه کردم در گوش باز فریاد زدم .. ترا من دوست دارم…تو […]
قــصــه بــگــو تـا بـخوابـم…امـشـب دلم قـصـه آمـدنـت را مــیـخـواهــد…قصه ای شیرین از دوست داشتن ..از عشق از نگاه .از دستها واز بوسه وبهانه قصه ای که راست باشد وکلاغ به خانه اش برسد اصلا همه به […]
باران می باردبر شیروانی خانه ام وبر تارهای دلم و باز من در پشت پنجره می بینم رؤیای خیس آمدنت را با لباسهائی که در باران خیس شده باشد و باز باران پشت همیشه ی آسمانمی […]