می توان عاشق بودبه همین آسانی..من خودمچندسالی ست که عاشق هستمعاشق برگ درختعاشق بوی طربناک چمن عاشق رقص شقایق دربادعاشق گندم شاد! آریمیتوان عاشق بودمردم شهر ولی میگویندعشق یعنی رخ زیبای نگار! عشق یعنی خلوتی با […]
گندم های زرد؛صبورترین همدم بادند؛ که با هر سازِ باد؛بی هیچ بهانه ای می رقصند…!در برابر نسیم کرنش میکنند مثل من که با همه سازهای تو رقصیدمودر برابر تو که بیهوده می پنداشتم مسافری از دیار […]
برای تکرار آیه های دوستی، از سد شب خواهم گذشت و راه بر تاریکی خواهم گرفتتا به سحر خواهم رفت به دنبال سپیده، و نور را به آفتاب خواهم سپردخورشید را به پشت بام خواهم آورد […]
من اموخته بودم برای یک گل سرخ عشقاگر نوکر هزار خار هم شوممی ارزد نیش هزاران خار را بجان خریدم تا بدستش اوردمولی نیاموخته بودم که گل سرخ ..هرچند زیبا باشد چند روزی بیشتر نمی پایدچون […]
وقتی کسی را که دوستت داردآزردی… با غرورت ..با دروغهایت ..با پنهان شدن پشت دیگران او آرام آرام شکسته میشوداما می ماند نه اینکه نفهمد ..بلکه چون دوستت دارد..به عشق ایمان دارد ..ان را میشناسد ومقدس […]
آسمان دل داده است ؟! مدتهاست !!!اسمان دل ابیش را باخته است خیلی وقته خاکستری شده است ..مثل یک بغض وزمین که روزی سبز بود ..الان دارد روز به روز کپک میزند.کاشکی یک جعبه رنگ […]
من اینک خالیم ..خالی ..خالی بگذار پر شوماز قطره های کوچک باراناز قلب های رشد نکردهاز حجم کودکان به دنیا نیامده بگذار پر شوم..از عشق ..از دوست داشتن ومهربانی که شاید عشقگهواره ی عیسای دیگری باشدبگذار […]