۲۸ فروردین ۱۴۰۰

دستان تو

برای لحظه ای دستانت لطیفت را به من بده چشمانت زیبایت را ببند بگذار دلم با انگشتان تو این بار روی دیوار نقاشی بکشد و حس […]
۸ اسفند ۱۳۹۹

وقتی کسی را که دوستت دارد آزردی… با غرورت ..با دروغهایت ..با پنهان شدن پشت دیگران او آرام آرام شکسته میشود اما می ماند نه اینکه […]
۱۱ دی ۱۳۹۹

یکی از راه می اید

یکی از راه می آید کسیکه از ترنم ، از صدای ریزش آب ، از ترانه ، از وفا از هزاران یاس پاکی و صفا از […]
۲۱ اسفند ۱۳۹۸

رویای دیدنت در خواب

رویای دیدنت در خواب آنهم با چشمانی باز و یک لحظه ماندن در معبد چشمانت وسیراب شدن از پاکی نگاهت را باهیچ شعری نمیتوان سرود. بگو […]
۱۰ بهمن ۱۳۹۸

دل من کسی را می جوید

دل من کسی را می جوید که زیبایی ِ روح را می ستاید، مهربانی را دوست دارد، گذشت را …..می فهمد، سادگی را زیور می داند، […]
۱ شهریور ۱۳۹۸

یخ درون

تنهایم وغمگین..چون شما چون او وچون همه سردم است واز درون دارم یخ میزنم…. نه …سالهاست یخ زده ام .سالهاست چشمان شیشه ایم را به فضا […]
۱ شهریور ۱۳۹۸

طعم شیرین عشق

تمام قاصدک ها، بوی تو را می دهند می دانم آمدنت نزدیک است ایستگاه قطار را گل پوش کرده ام راستی ساعت چند می رسی؟ به […]
۱ شهریور ۱۳۹۸

دستت را بمن بده

دستت را به من بده و پوست لطیف وسپید ساعد و بازویت را تا با هم از رود عشق بگذریم، گم شویم در جنگل پلکهای درخشان […]
۲۰ اسفند ۱۳۹۷

زن جنس عجیبی ست

زن زن طراوت زندگییست زن جنس عجیبی ست چشم هایش را که می بندی ؛ دید دلش بیشتر میشود !دلش را که می شکنی ؛   […]