برقص چنانکه گویی کسی تو را نمی بیند عشق بورز چنانکه گویی هرگز آزرده نشده ای بخوان چنانکه گویی کسی تو را نمی شنود زندگی کن چنانکه گویی بهشت روی زمین است
محکومم به سکوتی به وسعت تمام حرفهایم ! نمی دانم .. برای خودم می نویسم .. برای تو .. شاید هم برای آنها !! فریاد می زنم اما از دیوار سکوت که عبور می کند خاموش […]
ياد ايامي که خوردم باده ها با چنگ و نيجام مي در دست من، ميناي مي در دست ويدر کنار آيي،……. خزان ما زند رنگ بهارور نيايي فرودين افسرده تر گردد ز ديبي تو جان من […]