حتي نسيم ازادی كه از سر جبر زمان ميگذرد چون رويا به دشتهايي مي رسد كه آزادي را باور كنند ونه به آدمياني كه شادندوازین شادی خود شادند كه ذهن انها در قفس است.. كه در […]
سهمِ من از تودرخششِ نگاهی استمیانِ اضطرابِ شببرای جستنِ آخرین پناهدر فاصله خطِ امید و ترسسهمِ من از توترانه ایست به زمزمه ی عشقبی قید از زماندر ناکجای همیشهسهمِ من از توآخرین کلامِ سکوت استمیانِ طغیانِ […]
امروز هم گذشت..ونیامدشعر افرین ..چشم سیاهمدر انتظار رویش..خشکیدبر سنگفرش جاده نگاهماو فارغ از خیال من ..اینکچون گل درون بستر ..ناز استچشم من است اینکه براهشچون چشم اختران همه باز است
من از بادم ..تو از باران….. من از…… موجم تو از ساحل من از امروز ..تو از فردا …من از ابر…….تو از دریا اگر بادم ..اگر موجم ..اگر امروز ..ویافردا..اگر ابر و… ویا باران بجان جمله […]
عشق رقصیدن به ساز کسی نیست! یک رقص دونفره است، گاهی گامی به عقب… گاهی گامی به جلو…اگر بخواهی تنها برقصی واورا برقصانی عشق نیست ..خود خواهی است راستی رقص دونفره عشق بلدی؟
زاب گریه تر سازم ..گلوی مصلحت ها را چو باور کرده ام ..اکنون که یار من نمی اید … سخن دیگر نخواهم گفت .. راه رفته باز ایم ملامت خورده میداند ..قرار من نمی اید