آذر ۱۳۹۲

۱۷ آذر ۱۳۹۲

دمی با سعدی بزرگ

آب حيات من است، خاک سر کوی دوستگر دو جهان خرميست، ما و غم روی دوستولوله در شهر نيست جز شکن زلف يارفتنه در آفاق نيست جز خم ابروی دوستداروی مشتاق چيست؟ زهر ز دست نگارمرهم […]
۱۷ آذر ۱۳۹۲

سجود کعبه

پيش رخ تو اي صنم، كعبه سجود مي كنددر طلب تو آسمان جامه كبود مي‌كندحسن ملائك و بشر جلوه نداشت اين‌قدرعكس تو ميزند در او، حسن نمود مي‌كندناز نشسته با طرب، چهره به چهره ،لب به […]
۱۷ آذر ۱۳۹۲

دمی با عطار

به دريايي در اوفتادم كه پايانش نمي‌بينم به دردي مبتلا گشتم كه درمانش نمي‌بينم در اين دريا يكي در است و ما مشتاق در او ولي كس كو كه در جويد كه جويانش نمي‌بينم چه جويم […]
۱۷ آذر ۱۳۹۲

دمی با ا بوسعید ابوالخیر:

گر سبحه‌ی صد دانه شماری خوبست             ور جام می از کف نگذاری خوبست گفتی چه کنم چه تحفه آرم بر دوست             بی‌درد میا هر آنچه آری خوبست
۱۶ آذر ۱۳۹۲

روز می شود !!!!!!

اگر با تمام وجود بخواهی که روز شود روز می شود حتما روزِ اولی که شب هنوز هوای این همه ترس و تاریکی نداشت خیلیها می گفتند دیگر کارِ چراغ و ستاره تمام است اما دیدی   […]
۱۵ آذر ۱۳۹۲

نگاهی به طنز در شعر حافظ1

زبان رندانه شعر حافظ به طنز تکیه کرده است. طنز ظرفیت بیانی شعر او را تا سر حد امکان گسترش داده و بدان شور و حیاتی عمیق بخشیده است. حافظ به مدد طنز، به بیان ناگفته […]
۱۴ آذر ۱۳۹۲

شیرین ..وبیستون

باز این دل سرگشته منیاد آن قصه شیرین افتاد: بیستون بود وتمنای دو دوستآزمون بود وتماشای دو عشق در زمانی که چو کبک،خنده می زد «شیرین»؛تیشه می زد«فرهاد»! نتوان گفت به جانبازی فرهاد؛ افسوس،نتوان گفت ز […]
۱۴ آذر ۱۳۹۲

بانو توئی…!!!

تو را بانو نامیده‌امبسیارند از تو بلندتر، بلندتر.…بسیارند از تو زلال‌تر، زلال‌تربسیارند از تو زیباتر، زیباتر.اما بانو تویی . . .از خیابان که می‌گذرینگاه کسی را به دنبال نمی‌کشی.کسی تاج بلورینت را نمی‌‌بیند،کسی بر فرش سرخ […]