این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟شهوت این بی نمازان، نشئه ی انگور کیست؟ پرده دانان طریقت در صبوری سوختنداین صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست؟ شیخ بازیگوش ما از بس مرید خویش […]
آی مردم به گمانم که غلط آمده ایم راه را برگردیم جاده از نور خدا ، خاموش است هیچکس ، حوصله عشق ، ندارد اینجا به خدا ، هیچ رسولی به چنین راه ، نخواندست کسی […]
چه خدا نزدیک است لب درگاه عبودیت توست به کناری بزن این پرده حجب همنوا شو ، تو بازمزمه سبز حیات به زلالیت چشمان بهاری که گریست او همین نزدیکی ست عطر او در تن باغ […]
نه از آغاز چنين رسمي بود و نه فرجام، چنان خواهد شد كه كسي جز تو ، تو را دريابد تو در اين راه رسيدن به خودت، تنهايي ظلمتي هست، اگر چشم از كوچهي ياري، بردارو […]
شب در چشمان من است، به سیاهی چشمهایم نگاه کن! روز در چشمان من است، به سفیدی چشمهایم نگاه کن! شب و روز در چشمان من است، به چشمهایم نگاه کن! پلک اگر فرو بندم جهان […]
به سراغ من اگر مي آييد، پشت هيچستانم. پشت هيچستان جايي است. پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است كه خبر مي آرند، از گل واشده دورترين بوته خاك. روي شن ها هم، نقش هاي […]