عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مرا

مستانه میرقص
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
دستان تو
۲۸ فروردین ۱۴۰۰

عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مرا

عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مرا
لحظه ای با دل شیدا بگذارید مرا
من در افتاده ام از پا ، دگر ای همسفران
ببُرید از من و تنها بگذارید مرا
سرنوشت من و دل بی سر و سامانی بود
به قضا و قدَر اینجا بگذارید مرا
عاقلان ، راه سلامت به شما ارزانی
من که مجنونم و رسوا ، بگذارید مرا
خسته و کوفته از شور و شر زندگیم
یک دم آسوده ز غوغا بگذارید مرا
تلخ کامم که به غمخواری من بنشینید
شاد از آنم که به غمها بگذارید مرا
دل دیوانه عاشق ، نشود پند پذیر
بهتر آنست به خود وا بگذارید مرا
نیست کاری به شما مردم فرزانه مرا
وا گذارید دمی با دل دیوانه مرا


خودپرستی زشما دوست پرستی ازمن
غم جان است شما راغم جانانه مرا
(علی اطهری کرمانی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *