ما سالهاست سقوط کرده ایم نه هبوط
۲۸ فروردین ۱۴۰۰
چشمان بلورین
۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

اعجاز من

صدایم کن

اعجاز من همین است

نیلوفر را به مرداب می‌‌بخشم

باران را به چشم‌های مردِ خسته

شب را به گیسوانِ سیاهِ سیاهِ خودم

و تنم را به نوازشِ دست‌هایِ همیشه مهربانِ تو

صدایم کن

تا چند لحظه ی دیگر آفتاب میزند..و من هنوز در آغوش تو نخفته ام

دستت را به من بده

تا تو را از دریچه های تو در توی

قلبم عبور دهم..نهراس….نه دری آنجاست…نه قفلی

نه حصاری

پنجره پنجره

در دلم بر پاست

و افق افق آسمان بی انتها

در من…پر بگیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *