حست ميکنم نه نزديکتر به رگهايم بلکه در رگهايم …حست ميکنم نه آن دور نه در آسمان نه در کعبه بلکه در دستانم....حست ميکنم …در قلبم در زبانم درچشمانم ...تو اينجايي ای ،هميشه …. , از […]
یادم باشدمیتوانم باگوش سپردن به آوازشبانه دوره گردی که از سازش عشق می باردبه اسرارعشق پی برد و وزنده شداخر بی عشق ودوست داشتن ..فرقی با مرده ندارم یادم باشدمعجزه قاصدکهارا باورداشته باشمکه خبر های خوش […]
اگر بتوانی با تمام وجود گوش جان بسپارینواهای طبیعت را می شنویصدای نسیمی که از لابلای سروها میگذرد را نیز خواهی شنیدصدای رعد را درمیان ابرها ..بوسه شبنم را بر رخ گل .نغمه پرندگان را ……عبور […]
دل وحشت زده در سینه من می لرزیددست من ضربه به دیوار زندان کوبیدای همسایه زندانی منضربه دست مرا پاسخ گویضربه دست مرا پاسخ نیستتا به کی باید تنها تنهاوندر این زندان زیست ؟؟؟ضربه هر چند […]
اهای غریبه اشنابیا آخرین شاهکارت را ببینمجسمـه ای با چـشمانی بازخیره به دور دستشاید شرق،شاید غربمبهوت یک شکست،مغلوب یک اتفاقمصلوب یک عشق،مفعول یک تاوانخرده هایش را باد دارد می برد…و او فقط خاطراتش را محکم بغل […]
لاله سرخ،در ادب فارسی لاله در اغلب موارد مظهر رنج و گداز عشق است. گاه به خاطر سیاهی مدوری که چون داغی در وسط جام آن است به دل سوختهٔ عاشق تعبیر شدهاست. در بسیاری جاها […]
همه بدنبال معنای زندگیند ولی دوست من…. هیچ کس نمیتواند معنای زندگیت را بر تو معلوم کند زیرا این زندگی توست.. معنای ان نیز در درون تو نهفته است وتنها تو میتوانی انرا معنا کنی وتنها […]