آذر ۱۳۹۳

۲۰ آذر ۱۳۹۳

هفتمین اختر

  ای دریغا چه گلی ریخت به خاکچه بهاری پژمرد چه دلی رفت به باد چه چراغی افسرد هر شب این دلهره طاقت سوز خوابم از دیده ربود هر سحر چشم گشودم نگران چه خبر خواهد […]
۲۰ آذر ۱۳۹۳

مردم قفس را آفریدند ؟

چرا مردم قفس را آفریدند ؟چرا پروانه را از شاخه چیدند ؟چرا پروازها را پر شکستند ؟چرا آوازها را سر بریدند ؟.پس از کشف قفس ، پرواز پژمردسرودن بر لب بلبل گره خوردکلاف لاله سر در […]
۱۶ آذر ۱۳۹۳

سکوت

سکوت زیباترین حرفی است که برای دیدن و ندیدن .. . خواستن و نخواستن … بودن و نبودن میشود گفت .. .گفتنی ترین واژه برای نا گفتنی ترین لحظه ها و آسان ترین کلمه برای سخت […]
۱۶ آذر ۱۳۹۳

من…تو…ما…

من…تو…ما…اینجا ..انجا ..دور نزدیک کجا ایستاده ایم.؟سهم ما ازین ایستادن چیست؟. نقش ما چیست؟…ایا براستی ایستاده ایم .یا ادای درخت خشک را در می اوریم پیوند ما در دوباره سبز شدن با کیست؟ایا براستی میخواهیم دوباره […]
۱۶ آذر ۱۳۹۳

دوباره ..

اگر نمی شود همیشه سبز ماند؛ می شود «دوباره» سبز شد …اگر نمی شود همیشه ایستاده ماند  میتوان دوباره بلند شد وایستاد دوباره شکفت ..دوباره زندگی کرد ..دوباره افتاب را دید .واز ان نگریخت دوباره ازادی […]
۱۵ آذر ۱۳۹۳

رفتم که رفتم

بگذار زندگی قهرمان این خوشبختی دروغین  باشد این بازی پر از فریب  باشد!…ملالی نیست….حرفی هم ..نیست حالا دلم هیچ چیز نمی خواهد جز اینکه تکرار شوم توی یک عصر پاییزی،یاد تو باشد وترانه ای عاشقانه و […]
۱۵ آذر ۱۳۹۳

جاده..راه ..سفر

.”. چشم هایم را توی چشم های کسی جا گذاشته ام شاید..تو !!!!اینجا که نه اما جایی در دویدن روی خط کشی های ساده ی سیاه و سفید جاده …راه وسفر روی سیاه و سفیدی های […]