آذر ۱۳۹۳

۳۰ آذر ۱۳۹۳

خدا

دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…کمی سکـــــــــــوت…کمی دل بریدن میخواد…از هرچه بود ونبوداز کم وزیاد .از حساب وکتاباز نقاب ..از بازی ..از ریادلم ..این دل صاحب مرده امکمی اشک…کمی بهت…کمی آغوش آسمانیکمی دور شدن از این آدمها…!را میخواهدکمی […]
۳۰ آذر ۱۳۹۳

دلتنگم

دلتنگم از این قابهای مضحک بی روحلبخندهای خشک..کلیشه ایاحوال پرسی های معمولیچقدر هوا خوب است !!!!!!؟چطوری..خوب چه خبرچشم های شیشه ایقلب های سنگیچشمان منتصویری از جنس تو را می خواهداز جنس عشق ..دوست داشتن ومهربانیاز جنس […]
۲۸ آذر ۱۳۹۳

روزگار بمن اموخت

روزگار بمن اموختبهتر است منفور باشی به خاطر چیزی که هستی تا محبوب باشی به خاطر چیزی که نیستی . بعضی از انسانها برای بدست آوردن عشق می میرند و بعضی برای از دست دادن آن […]
۲۸ آذر ۱۳۹۳

رنگ دریا ..

چون جوی حقیری شده ام که آرزوی رودشدن با خود داشتارزوی رسیدن به دریا ولی کویرسر راهم قرار گرفتکویری شوری … به شوری نامهربانی . به زشتی.ریا که مرا وارزوهایم را بلعید ومن هرگز بدریا نرسیدم […]
۲۸ آذر ۱۳۹۳

سلام رفیق..خدا حافظ رفیق

یادداشتی برای توسلام رفیق حال من چطور است؟یاد من کجاست؟شاید مانده است در کورسوی تاریک خیالت یا اتاقت!.…قصه دل من را یادت هست؟عشقم, یادگاریهایم,خاطراتم و چشمهایم را به خاطر داری؟در سلول وجودت اینها را کجا گذاشتی؟….می […]
۲۸ آذر ۱۳۹۳

احساس گل

ســــــــاده استکاشتن یک گــلراحت استچیــدن آنو چه تلـــخ استکه آن ساقه ی سبزشزینت دست پلیدی بشود …!...افـــسوس که سختمی شود احساس گلــــــی را فهمیدکه بیهــــــودهپـَـــر پـَـــر شده است …!!! 
۲۷ آذر ۱۳۹۳

نیایش

روزگار بمن اموختخداوند مهتاب شبهای جهل من استخداوند ستاره قطبی دریای طوفان زده زندگی من استخداوند پیوسته مرا به مهر می خوانددر کامم شراب عشق میریزدبرایم ترانه سر می دهد ونوازشم میکندوچون ازو می گریزم باز […]