کودکی…1
۱۱ شهریور ۱۳۹۵زنده باد خودم !!!!!!
۲۴ شهریور ۱۳۹۵ما برمی گردیم
ما روزی عاشقانه بر می گردیم
بر درد فراق چاره گر می گردیم
از پا نفتاده ایم و تا سر داریم
در گرد جهان به درد سر می گردیم
خندان ما را دوباره خواهی دیدن
هرچند که با دیده تر می گردیم
خاکستر ما اگر که انبوه کنند
ما در دل آن توده شرر می گردیم
گر طالع ما غروب غمگینی داشت
ای بار سپیده سحر می گردیم
چون نوبت پرواز عقابان برسد
ما سوختگان صاحب پر می گردیم
نایافتنی نیست کلید دل تو
نا یافته ایم ؟ بیشتر می گردیم
از رفتن و بدرود سخن ساز مکن
ای خوب ! بگو بگو که بر می گردیم
“”سیاوش کسرایی”“