بیستون
۲۱ مهر ۱۳۹۵پائیز 1
۱۵ آبان ۱۳۹۵
وقت آنست که ما جانب میخانه شویم
چون پری ساقی ما شد همه دیوانه شویم
جرعه ای چون بچشیدیم ز میخانه ی عشق
عهد و پیمان شکنیم از پی پیمانه شویم
آشنای حرم عشق چو گشتیم کنون
خویش را ترک کنیم از همه بیگانه شویم
مجلس ما چو ز شمع رخ او روشن شد
بال و پر سوخته از عشق چو پروانه شویم
ما که از جام تجلی جمالش مستیم
حاش الله که دگر عاقل و فرزانه شویم
کنج ویران چو بود مخزن گنج شاهی
از پی گنج حقایق همه ویرانه شویم
قطره هاییم جدا گشته ز بحر احدی
غوطه در بحر خوریم و همه دردانه شویم
همچو آیینه صافی همه یکرو باشیم
چند دو روی و دوسر همچو سر شانه شویم
حبذا شادی و آن حال که ما همچون حسین