تراژدی۱۲ مرداد ۱۳۹۴تن ها یا تنها !!!!۱۲ مرداد ۱۳۹۴ غنچه خندید ولی باغ به این خنده گریست.غنچه انروز ندانست که ان گریه ز چیست؟ باغ پرگل شد وهر غنچه به گل شد تبدیلگریه باغ فزون تر شدو چون ابر گریستباغبان امد و گلهارو چید . رسم تقدیر چنین است وچنان خواهد بودمیرود عمر ولی خنده به لب باید زیست . اشتراک گذاری42 پست مرتبط۵ اردیبهشت ۱۴۰۲مرد غریبهادامه مطلب۵ اردیبهشت ۱۴۰۲اعجاز منادامه مطلب۲۸ فروردین ۱۴۰۰عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مراادامه مطلب دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Δ