حرفی برای فریاد،۲۱ تیر ۱۳۹۲باب مارلی۲۳ تیر ۱۳۹۲ توکیستی که زخط سپیده می ائیچه دیده ای ای دوست ….رمیده میائیمگر توخون سیاوش ..وروح حلاجیکه قطره قطره ..بریده بریده میائیبگو ..بگو که چه رقصی ست ..رقص بر سر دارکه مثل خون ..انالحق ..چکیده می ائی اشتراک گذاری42 پست مرتبط۵ اردیبهشت ۱۴۰۲مرد غریبهادامه مطلب۵ اردیبهشت ۱۴۰۲اعجاز منادامه مطلب۲۸ فروردین ۱۴۰۰عاشقم ، سوخته ام ، وابگذارید مراادامه مطلب 1 Comment سپهر گفت: ۲۲ تیر ۱۳۹۲ در ۵:۳۶ قبل از ظهر بسیار زیبا بود. ممنون پاسخ دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Δ
1 Comment
بسیار زیبا بود. ممنون