الهی !نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی.در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی.پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی.کس به غیر تو […]
چقدر فاصله…. چقدر فاصله است از من تا تو… قبلا با سر می آمدم به سویت، حالا حتی پاهایم جوابم می کنند! چقدر شیرین بود آن زمان که مدام بالا می رفتم، بالا و … بالاتر… […]
نه از افسانه می ترسم نه از شیطاننه از کفر و نه از ایماننه از آتش نه از حرماننه از فردا نه از مردننه از پیمانه می خوردن خدا را می شناسم از شما بهترشما را […]
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ استوقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ استخود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ استچون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ […]
خدایا گوشه چشمی از تو کافیست تاهر رنجی به رحمت..هر غصه ای به شادی ..هر بیماری به سلامتی ..هر گرفتاری به اسایش واسانی ..هر فراقی به وصل ..هر قهری به اشتی ..هر زشتی به زیبایی ..هر […]
خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست !خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ، خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند ،خدا در اتومبیل پسری […]