اگر بگذارند
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳رقص دو نفره
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳دل من دیگر گریه نکن
این جا از نهنگ ها و خیزاب های اقیانوس
تنها شوری اشک یاد داشت مانده است
وماهی هائی که بر سطح اب می بینی
ماهی های مردهاند که تو می پنداری زنده اند
نگاه کن !!!
از ارسی های شکسته
فیلسوفان پیری
که بی عینک به من و تو مات مانده اند. برجا مانده اند
که خود نیز در فلسفه خود مانده اند
نه گریه نکن!
قهوه های مان را
تعارف بی خوابی های بیهودگی وروز مرگی می کنیم،
به مجنون بید ها می گویم
لیلا های شان را لای دفترچه های باد خشک کنند
و به زندگی به زبان آدم می فهمانیم
که یک سر سوزن زنده نیستند
واز عشق چیزی نمیدانند .