روسپی روح
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دوستت دارم
۱۸ مهر ۱۴۰۲

گریه شوق

اری نازنین من نیز با آوازت گریه خواهم كرد
و عروسك هایم را.به خاك تیره سکوت خواهم سپرد
و بر مزارشان..گلهای اطلسی خواهم كاشت.برایشان اواز خواهم خواند
وصبر می کنم …تا خاك، قصه باران را دوباره زنده كند
و عروسك هایم دوباره سبز شوند
وفرمان خواهم داد عروسک ها جان گیرند ..وفرشتگانی شوند ..زیبا .
من انها را نام خواهم نهاد .فرشته شادی ..فرشته ازادی ..فرشته مهربانی
فرشته شعر وموسیقی وزیبائی وفرشته فرشته ها ..اگاهی ..شاید هم یکی بنام ..فرشته عدالت ….!!!!ولی نه با چشمانی بسته وشمشیری در دست
با چشمانی باز واگاه ..که داد از از ظالم بستاند ..نه مظلوم
وچون بیایند ..همه جا ندا در خواهم داد ..وهمگان بیدار خواهند شد
انگاه زندگی اغاز خواهد شد . .زندگی ؟؟؟؟اری نه روز مرگی
انگاه عشق نیز اغاز خواهد شد… عشق؟؟؟؟ اری !!!!!
عشق .نکند تا کنون این نام به گوشتان نخورده
وزیباترین انها فرشته ازادی ورهائی اری
حق با شماست باید میدانستم ..اینها در اینجا بیگانه اند .وچه تلخ است زندگی
در دیاری که فقط نامی از این ها را باید برروی عروسک ها نهاد
ولی خوب بهتر از این نیست که نامی غیر از دارای نادار وسارای پیچیده در ساری سیاه بگذاریم …یا داربی مانکن برهنه ..


ولی بازهم من گریه خواهم ..ولی این بار این گریه ازسر خوشحالی تولد واغاز خواهد بود..اشکهائی از شوق ..برای روزهائی که دور نیست
نه اشکهائی در رثا و مرگ..یا اعدام
تابلوی زیبای استاد فرشچیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *