عاشق..اهل همین کوچه
۲۶ تیر ۱۳۹۴روزگار مستي
۲۷ تیر ۱۳۹۴امروز عید فطر شد ..ومن ..نگاه می کنم ..
یک ماه تمام دهانم را به خوردنی ها بستم ولی لبانم را به واژه های مهربانی نگشودم
یک ماه چشمانم را ظاهرا بروی گناه بستم ..
ولی چشمانم را به سفره خالی ان مرد دارای ندار نگشودم که نانی نداشت
سی روز سعی کردم تشنه باشم
وبا حسرت به اب درون یخچال نگاه کنم ..تا کی افطار می شود
ولی سعی نکردم تشنگانی که منتظر مهربانی هستند را سیراب کنم
روزها به تظاهر گرسنه ماندم ولی گوشم به الله اکبر بود
تا سر سفره افطار شکمی از عزا در اورم
ولی به صدای گرسنگان که فریادشان را با اشک اعلام میکردند ..
گوش نمی دادم ..گوئی کر شده ام ..
قران را خواندم تا در ان دنیای .در ذهن خیالیم
خانه های وسیع ……نه مجتمع هائی در بهشت برای خودم داشته باشم
وحور وپری را رزرو کنم ..واز چشمه سلسبیل بنوشم !!!!!
ولی..کتاب محبت را نخواندم وشعر دوستت دارم را نشنیدم
خدای من ..از انسان بودن ..از فرمان الهی ..از عشق هم چیزی اموخته بودم ؟؟؟؟؟
نه ..وای بر من ..پس چه عیدی وچه تبریکی
اری دوست خوب من ..من این چنین بودم ولی امیدوارم
شادی و هلهله بر همه روزه داران راستین باشد
وانان که خداوند را خالصانه وعارفانه وعاقلانه وعاشقانه
ستایش میکنند واز خدایان دروغی تبری میجویند
به همه دوستان عزیزم عید فطر را خجسته باد وشاد باش می گویم