زمزمه لب من۱۲ مهر ۱۳۹۳دمی با حمید مصدق۱۵ مهر ۱۳۹۳ عارفی را دیدیم که در دستی آب داشت و در دستی آتش..میگفت میروم که آب بر دوزخ ریزم و آتش در بهشت کشم… تا کسی خدا را نه از بیم آتش پرستد و نه از ذوق بهشت..خدا را برای خدا باید خواست اشتراک گذاری31 پست مرتبط۳ اسفند ۱۳۹۳ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﯼ ﮔﻨﺪﻡ….ادامه مطلب۶ بهمن ۱۳۹۳ابو سعید ابوالخیرادامه مطلب۳ بهمن ۱۳۹۳من و شعر وجویبارادامه مطلب دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Δ