حکایت من
حکایت کسی است که عاشق دریابوداماقایق نداشت
دلباخته سفربوداماهمسفرنداشت
حکایت کسی که زجرکشید اماضجه نزد
زخم داشت اماننالید
گریه کردامااشک نریخت
حکایت من حکایت کسی است که پرازفریاد است
اما سکوت می کند تا همه ی صداهارابشنود.
ولی کسی صدای او را نشنود
عجب حکایتی من دارم !!!