شهریور ۱۳۹۳

۲۵ شهریور ۱۳۹۳

همواره تویی

شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهیآوای تو می خواندم از لابتناهیآوای تو می آردم از شوق به پروازشب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهیامواج نوای تو به من می […]
۲۵ شهریور ۱۳۹۳

در

باید ایستاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد چرا که اگر به گاه آمده باشی دربان به انتظار توست و اگـــــــــــر بی گـــــاه به در کوفتـــنت پاسخی نمی آید کوتــــــــــــاه است در ، […]
۲۵ شهریور ۱۳۹۳

کلید.. از احمد شاملو

رفتم فرو به فکر و فتاد از کفم سبوجوشید در دلم هوسی نغز:«ــ ای خدا!«یارم شود به صورت، آیینه‌یی که من«رخساره‌ی رفیقان بشناسم اندر او!»بردم سخن به چله‌نشینانِ کوهِ دور.گفتند تا بیفکنم ــ از نیَّتی که […]
۲۵ شهریور ۱۳۹۳

شعری از احمد شاملو

عشقخاطره‌یی‌ست به انتظارِ حدوث و تجدد نشسته،چرا که آنان اکنون هر دو خفته‌اند:در این سویِ بسترمردی وزنیدر آن‌سوی.تُندبادی بر درگاه وتُندباری بر بام.مردی و زنی خفته.و در انتظارِ تکرار و حدوثعشقیخسته
۲۰ شهریور ۱۳۹۳

دمی با سایه ..هوشنگ ابتهاج

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زندبه دشت ملال ما پرنده پر نمی زندیکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کندکسی به کوچه سار شب در سحر نمی زندنشسته ام در انتظار این غبار […]
۲۰ شهریور ۱۳۹۳

دمی دیگر با احمد شاملو

عاشقان سرشکسته گذشتند، شرم‌سار ِ ترانه‌های بی‌هنگام ِ خویش. و کوچه‌ها ……بی‌زمزمه ماند و صدای پا. سربازان شکسته گذشتند، خسته..بر اسبان ِ تشریح، و لَتّه‌های بی‌رنگ ِ غروری نگون‌سار بر نیزه‌های‌شان. تو را چه سودفخر به […]
۱۸ شهریور ۱۳۹۳

رضی الدین ارتیمانی

دست شوقی با گریبان آشنا می خواستیمجامهٔ جان در غم عشقی فنا می خواستیمدیده گریان، سینه سوزان، دل طپان، جان مضطربشکر للّه یافتیم آنچ از خدا می خواستیمخود عیان بود آنچه می جستیم او را در […]