یخ درون
۱ شهریور ۱۳۹۸ﺩﻧﻴﺎ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﺯﻧﺠﻴﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ،
۱۰ بهمن ۱۳۹۸گنجشکای گرسنه خرمنهای گندم را با اندوه می نگریستند
انها میدیدند که خروارها گندم را دارند می برند ولی دریغ از یک دانه ان برای انها
و مترسک خشمگین آنها را با نگاه غضبناک وشیشه ای خود انها را تهدید می کرد
وبا دستهای کاهی خود ان ها را فراری می داد
پیر دانایشان به انها گفت ..این مترسک است
کاری نمیتواند انجام دهد
نه میتواند به شما اسیب برساند ونه کاری از دستش بر می اید
تو خالی تو خالی فقط هیبتی دارد وبس
نترسید قبل از انکه همه گندم ها را ببرند سهم خود را بردارید
اما .کو گوش شنوا !!!!!!
گنجشکهای ترسو هنوز فقط جیک جیک می کنند
شعار می دهند واز مترسک میترسند