کمی خدا۲۸ آبان ۱۳۹۲مادر۲۸ آبان ۱۳۹۲ ای بسرما مانده…… یاد اور شرار…. خویش را خنده شیرین ……خورشید….. دیار خویش را صبح…. گوئی میرسد.. از جاده های روشنش شب ..فکنداز دوش خسته ..کوله بار خویش را اشتراک گذاری98 پست مرتبط۱۸ مهر ۱۴۰۲گریه شوقادامه مطلب۱۸ مهر ۱۴۰۲روسپی روحادامه مطلب۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲فریاد می کشی ..که هنوز زنده امادامه مطلب دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. Δ