من دل به زيبايي به خوبي ميسپارمدينم اين استمن مهرباني را ستايش ميکنمآيينم اين استمن رنج ها را با صبوري ميپذيرممن زندگي را دوست دارمانسان و باران و چمن را ميستايمانسان و باران و چمن […]
به پيش روي من تا چشم ياري مي كند ، درياست چراغ ساحل آسودگي ها در افق پيداستدرين ساحل كه من افتاده ام خاموشغمم دريا ، دلم تنهاستوجودم بسته در زنجير خونين تعلق ها ستخروش […]
مهرورزان زمانهای کهنهرگز از خويش نگفتند سخنکه در آنجا که” تو” يیبر نيايد دگر آواز ز “من”ما هم اين رسم کهن را بسپاريم به يادهر چه ميل دل دوستبپذيريم به جانهر چه جز ميل دل […]
دیوار سقف دیوارای در حصار حیرت زندانیای درغبار غربت قربانیای یادگار حسرت و حیرانیبرخیزای چشمه خسته دوخته بر دیواربیماربیزارتو رنگ آسمان رااز یاد برده ایاز من اگر بپرسیدیری است مرده ایبرخیزخود را نگاه کن […]
پشت این نقاب خندهپشت این نگاه شادچهره خموش مرد دیگری استمردیگری که سالهای سالدر سکوت و انزوای محضبی امید ……بی امید…… بی امید زیستهمرد دیگری که پشت این نقاب خندههر زمان به هر بهانهبا تمام […]
بنشين، مرو، كه در دل شب، در پناه ماهخوش تر ز حرف عشق و سكوت و نگاه نيستبنشين و جاودانه به آزار من مكوشيكدم كنار دوست نشستن گناه نيست***بنشين، مرو، حكايت “وقت دگر” مگويشايد نماند […]
شرم تان باد ای خداوندان قدرتبس کنیدبس کنید از اینهمه ظلم و قساوتبس کنیدای نگهبانان آزادینگهداران صلحای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمونسرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم سرب داغموج […]
زندگی در چشم من شبهای بی مهتاب را ماند شعر من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند ابر بی باران اندوهم خار خشک سینه کوهم سالها رفته است کز هر آرزو خالی است آغوشم نغمه […]
نخستین نگاهی که ما را به هم دوختنخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت،نخستین کلامی که دل های ما رابه بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد، پر از مهر بودی!پر از […]
مهرورزان زمانهای کهنهرگز از خويش نگفتند سخنکه در آنجا که” تو” يیبر نيايد دگر آواز از “من”!ما هم اين رسم کهن را بسپاريم به يادهر چه ميل دل دوست،بپذيريم به جان،هر چه جز ميل دل […]