۲۱ اسفند ۱۳۹۸

برای پرنده­‌ای در بند

برای ماهی در تُنگ بلور آب برای رفیقم که زندانی است زیرا، آن چه می‌اندیشد را بر زبان می‌راند… برای گُل­های قطع شده برای علف لگدمال شده برای درختان مقطوع برای پیکرهایی که شکنجه شدند… […]
۲۱ تیر ۱۳۹۷

اي گل بدن، اي گل عذار،

اي گل بدن، اي گل عذار، اي رشک گل، اي گل چمن گلگشت من، گلگون من، گل رنگ من، اي گل مکين اي نازک و نازک بدن، اي نازکي و ناز تن اي جان من، […]
۱۳ تیر ۱۳۹۷

حالیا قصه خراسان است

قصه مرد و جنگ و میدان است باید این آهها درود شوند باید این غصه ها سرود شوند کوههامان هنوز برجایند سنگرامان هنوز برپایند اسب هاتان سمند تر بادا خیمه هاتان بلندتر بادا تیر و […]
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷

آفتاب آینه ی ماست، اگر بگذارند

آفتاب آینه ی ماست، اگر بگذارند صبح پشت در فرداست، اگر بگذارند خشکسالی به سر آمد، نفس تازه خوش است وقت نوشیدن دریاست، اگر بگذارند همزبانی گره از مشکل ما نگشاید همدلی حل معماست، اگر […]
۱۹ آذر ۱۳۹۶

دل از اميد، خم از مي، لب از ترانه تهيست

دل از اميد، خم از مي، لب از ترانه تهيستاميد تازه به سويم ميا که خانه تهيستشبي ز روزن رؤيا مگر توان ديدن که اين حصار ز غوغاي تازيانه تهيستاگر درخت کهن مرد، زنده بادش […]
۳۰ فروردین ۱۳۹۶

ناله به دل شد گره ، راه نیستان کجاست؟

ناله به دل شد گره ، راه نیستان کجاست؟ خانه قفس شد به من طرف بیابان کجاست؟   اشک به خونم کشید ، آه به بادم سپرد عقل به بندم فگند ، رخنهء زندان کجاست؟ […]
۲۰ مهر ۱۳۹۵

مترسک

حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه استدر میان مزرعه های طلایی گندممترسکی با لبهایی خندان ایستاده است لباسش نه وصله دار است و نه مغزش پوشالیمترسک خائن با کلاغ ها طرح دوستی ریخته […]
۲۶ تیر ۱۳۹۴

قطره ي شبنم

قطره ي شبنم ……..سر شاخ گلي ميشود پرده چشمم پر کاهي گاهي ديده ام هر دو جهان را به نگاهي گاهي جاده عشق بسي دور و دراز است ولي طي شود جاده صد ساله به […]
۱۱ خرداد ۱۳۹۴

کافر عشق

کافر عشقم، مسلمانی مرا در کار نیست ہر رگ من تار گشتہ، حاجت زُنار نیستاز سر بالین من برخیز ای نادان طبیبدردمند عشق را دارو بہ جز دیدار نیستناخدا بر کشتی ما گر نباشد، گو […]
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴

شکوه چشمان تندیس وارت

مگذار شکوه چشمان تندیس وارتیا عطر گل سرخی شبانهبا نفست بر گونه ام می نشیند از دست بدهممی ترسم از تنها بودن در این ساحلچونان درختی بی بارسوخته در حسرت گل برگ جوانیکه گرمایش بخشداگر […]
۲۹ فروردین ۱۳۹۴

راه نيستان كجاست؟

ناله به دل شد گره ، راه نيستان كجاست؟ خانه قفس شد به من طرف بيابان كجاست؟ اشك به خونم كشيد ، آه به بادم سپرد عقل به بندم فگند ، رخنهء زندان كجاست؟گفت پناهت […]
۲۳ اسفند ۱۳۹۳

بیدل دهلوی

گر نه‌ای عین تماشا ….حیرت سرشار باشسر به سر دلدار یا آیینهٔ…. دلدار باشبا هجوم عیش شو چون نغمهٔ ذوق وصالیا سراپا درد دل چون نالهٔ بیمار باشبال و پر فرسودهٔ دام فلک نتوان شدنگر […]