چه غمگین و بغض آلود بود صدای پرنده ی عاشق!
قلب کوچکش را سپاه غم تسخیر کرده بود.
چگونه می توانست عاشقانه ترین آوازها را سر دهد
در حالی که زبانش بسته بود ؟!
پرنده دیگر عاشق نبود . . .
قلب کوچکش اسیر شیادی شده بود که . . . . .
نه صداقت می دانست..نه محبت می فهمید
نه غزل می خواند..و نه آواز می شنید . ..
.او برای شکار پرنده امده بود
میتوان عاشق صیاد شد؟