حرفی برای فریاد،
۲۱ تیر ۱۳۹۲
باب مارلی
۲۳ تیر ۱۳۹۲

تو کیستی ؟

توکیستی که زخط سپیده می ائی
چه دیده ای ای دوست ….رمیده میائی
مگر توخون سیاوش ..وروح حلاجی
که قطره قطره ..بریده بریده میائی
بگو ..بگو که چه رقصی ست ..رقص بر سر دار
که مثل خون ..انالحق ..چکیده می ائی

1002280_454959504600239_1648221844_n

1 Comments

  1. سپهر گفت:

    بسیار زیبا بود. ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *