دیروز به دانه دانه های تسبیح دست بردم
… تا فردا فردا ی گم در گم خود رابشمارم
…ویا دیروز دیروز رها شده ام را
وامشب دانه دانه های نور در نور …نزدیک ودور ولطفت را میشمارم
تسبیحم پاره شد…ودانه هایش در دامانت افتاد
ارام رها گشتم وسر بر دامانت نهادم
یارب مرا در یاب