تو را بانو نامیدهام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر.
…بسیارند از تو زلالتر، زلالتر
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر.
اما بانو تویی . . .
از خیابان که میگذری
نگاه کسی را به دنبال نمیکشی.
کسی تاج بلورینت را نمیبیند،
کسی بر فرش سرخ زرین زیر پایت
نگاهی نمیافکند.
و زمانی که پدیدار میشوی
تمامی رودخانهها به نغمه در میآیند
در تن من،
زنگها آسمان را میلرزانند،
و سرودی جهان را پر میکند.
تنها تو و من،
تنها تو و من عشق من،
به آن گوش می سپریم.
هوا را از من بگیر خندهات را نه،