اي بلبل شوريده ديوانه تويي يا ما؟
جوياي رخ خوب جانانه تويي يا ما؟
تو عاشق گلزاري ،من عاشق ديدارم
در درد فراغ او مردانه تويي يا ما؟
تو درقفسي وما …..در خلوت خود تنها
اي گوشه نشين مست ديوانه تويي يا ما؟
در فصل بهار و دي، ازعشق جمال وي
با نعره و فريادي…. مستانه تويي يا ما؟
عشق تو به ما بلبل اندر رگ و پي رفته
اين باده خونين را …..پيمانه تويي يا ما؟
توجز گل وما جز دوست چيزي چو نمي بينيم
از غير حبيب خويش بيگانه تويي يا ما؟
تو زخم خوري از خار،ما را بكشد بردار
آيا به زبان خلق افسانه تويي يا ما؟
تو عاشق وما عاشق دم دركش وحاضرباش
ورنه به خدا امروز در خـانه توئي يا مـــا
گويند كه گنجي هست اندر دل هرسرمست
از بهر چنين گنجي ويرانه تويي يا ما؟
محيي به گلستان شد با بلبل نالان شد
كاي بلبل نالنده حنّانه تويي يا ما ؟
عبدالقادر گیلانی