پرواز باخورشيد
۱۳ خرداد ۱۳۹۵
گر چه مستیم و خرابیم
۳ تیر ۱۳۹۵

از پرده برون آمد ساقی،

 

از پرده برون آمد ساقی، قدحی در دست
هم پرده‌ی ما بدرید، هم توبه‌ی ما بشکست
بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا
چون هیچ نماند از ما آمد بر ما بنشست
در دام سر زلفش ماندیم همه حیران
وز جام می لعلش گشتیم همه سرمست

photo_2016-04-25_22-32-18
چون سلسله‌ی زلفش بند دل حیران شد
آزاد شد از عالم وز هستی ما وارست
از غمزه‌ی روی او گه مستم و گه هشیار
وز طره‌ی لعل او گه نیستم و گه هست
می‌خواستم از اسرار اظهار کنم حرفی
ز اغیار نترسیدم گفتم سخن سر بست
فخرالدین عراقی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *