کیستی که من
اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو میگویم…
کلید خانهام را
در دستت میگذارم
نان شادیهایم را با تو قسمت میکنم
به کنارت مینشینم
و بر زانوی تو
اینچنین آرام
به خواب میروم؟

کیستی که من
اینگونه به جد در دیار رویاهای خویش با تو درنگ میکنم؟!!
کیستی که من
جز او
نمیبینم و نمییابم ؟!!
“احمد شاملو”