من دچار خفقانم
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
نگاه زن
۱۰ شهریور ۱۳۹۶

چشم های زن

میانِ لباسهایِ آویزان ,روی بندِ رخت
چشمهایِ زنی پیداست
که تمام زنانگیش
درچمدان عروسیش جا ماند

 

21192058_999669703530005_5779882996372505618_n

و بی هیچ بوسه ای
خسته از تن سپردن هایِ شب
هر صبح به بیداری رسید,
در آشپزخانه ای تب دار
آرزوهایش ته گرفت
و قُل قُلِ کتری
عاشقانه ترین ملودی اش شد
موهایش در تشنگی پژمرد
و دریک تشت پر از کَف و تنهایی
چنگ می زد به دلش
یقه چرکی که ماتیکی بود.
و هرشب با لبخند, منتظر غریبه ای می ماند
که اسمش در شناسنامه اش بود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *